سوشیارسوشیار، تا این لحظه: 10 سال و 1 ماه سن داره

سوشیار

رنگین کمون زندگیمون

        دیروز اوخ شدی... و وقتی داشتی گریه می کردی من پا به پات اشک می ریختم و بابایی همش دلداری ام می داد. داداشی اصلا نمی دونست موضوع چیه و فقط بی صدا گریه من و تو رو تماشا می کرد. این روزا همش یه قوسی به بدنت می دی و انگار می خوای غلت بزنی... یه کار خیلی جالب که می کنی اینه که پستونکت رو با دستت از دهنت در میاری، چن ثانیه نگه می داری و بعد دوباره می ذاری تو دهنت... وقتی داداشی برات شعر می خونه یا حرف می زنه خوب دقت می کنی و نگاش می کنی... دیروز وقتی آروم شدی و همش روی پام بودی، پستونکت رو بالا سرت تاب دادم و تو شروع کردی به بالا آوردن بی هوای دستات واسه گرفتنش قربونت برم که دیگه آویز لازم شدی...
31 تير 1393
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به سوشیار می باشد